بهترین قصه گو! نقد زودهنگام خلاقیت فردی را نابود میکند. وقتی ریشهیابی و تحلیل عقلانی را به زور برای حل مشکلات تحمیل نکنیم، بسیاری از مسائل اجتماعی بهتر حل میشوند. تنها راه قصهگویی است که ابهام، عیب و نقص تجربههای انسانی را بپذیرید.
باید از شر این عبارت که میگوید: “اگر نتوانی چیزی را اندازه بگیری، نمیتوانی مدیریتش کنی” خلاص شویم.وقتی این کار را بکنیم، میتوانیم از اندازهگیری چیزی که قابل اندازهگیری نیست دست برداریم و زمانمان را بیشتر صرف مدیریت آن چیز کنیم.
انیشتین گفته: “هر چیزی که قابل شمارش باشد، لزوماً مهم نیست، و هر چیزی هم که مهم باشد، لزوماً قابل شمارش نیست”.
از دیگران بخواهید نظرات مثبتشان را بگویند شجاعت بیشتری لازم دارد.
تنها راه قصهگویی است که ابهام، عیب و نقص تجربههای انسانی را بپذیرید.
بیشتر مدلهای تصمیمگیری حقایق غیرخطی را در نظر نمیگیرند.
از اندازهگیری چیزی که قابل اندازهگیری نیست دست برداریم و زمانمان را بیشتر صرف مدیریت آن چیز کنیم.وقتی آینده درخشان را میبینیم، میچشیم، لمس میکنیم، بو میکنیم و میشنویم. دیگر هیچ کاری برایمان تحقیرآمیز یا سخت نیست.
جراحی را دیدم که خسته شده بود، از بس تلاش کرده بود به کارکنانش بفهماند که پرخاش ها و جواب های تند او را به خودشان نگیرند. کارکنان طبیعیاست که درک نمیکردند جراحان به عزت نفس بالایی نیاز دارند تا بتوانند بدن یک انسان را برش زنند.با این حال، عزتنفس بالای یک جراح به معنای بیاحترامی به دیگران هم تعبیر میشود.
ترس از شما آدمی احمق میسازد. آیکیوی شما هر چه قدر هم که باشد، ترس آن را به قطعههای کوچکی از بدترین سناریوهای موردی تبدیل میکند. بدبینی اغلب به تلاش چندانی نیاز ندارد. اطلاعات ناقص تقریباً همیشه با قصههایی تکمیل میشوند که بدترین سناریوها را دارند.
یکی را پیدا کنید که موفق است، از او تقلید کنید. وقتی عادتها، طرز رفتار و اهداف روزانه یک انسان موفق را داشته باشید، شما هم میتوانید به نتایج اوبرسید.
مشتریمداری این است که یک نفر را از سر مهربانی ببینیم، واقعاً و با تمام وجود متوجه حضور او بشویم. اگر کسی میخواهد برنده شود، میتوانم بگذارم برنده شود.
من اینجا هستم که یاد بگیرم، نه اینکه جر و بحث کنم. اول باید به سؤال “چی به من میرسد؟” جواب داد، بله، قطعاً مردم میخواهند بدانند چه چیزی عایدشان میشود. آنهایی که هیچ وقت جرأت نمیکنند دلباز کردن حساب به طور میانگین چه قدر طول میکشد؟ سطح رضایتمندی مشتری به طور میانگین چه قدر است؟ میانگینها همان قدری که چیزهایی را نشان میدهند، به همان اندازه هم چیزهایی را پنهان میکنند.
سوبسید دادن دولت روسیه آنقدر طول کشید که کمر دولت را شکست و مردم عادت کردند به دولت وابسته باشند.
شما از اصول اولیه انگیزش حسی پیروی کنید، بقیهاش در ادامه میآید.
آن جراح یاد گرفت قدر این را بداند که کارکنانش شغلشان را خیلی شخصی در نظر میگیرند، همان طور که خود او کارش را شخصی در نظر میگرفت. همه آنها نقش خودشان را در مراقبت از مریض حیاتی و مهم تلقی میکردند.
کامپیوترتان را خاموش کنید، تحقیقات بازاریابی را کنار بگذارید (بعد) از خواندنشان و بروید بیرون و با آدمهایی که میخواهید تحت تأثیرشان بگذارید، شخصاً ارتباط برقرار کنید.
هرکس که نمیتواند درباره شرکت خود یا مشتریهای شرکت خود قصهای بگوید،
حتماً بیش از حد در دفتر کارش مشغول بررسی اعداد و ارقام است. کمگویی زمان و انرژی بسیار زیادی میبرد. به قول گوته که در نامهای به دوستش مینویسد: “اگر» وقت» بیشتری داشتم، این نامه کوتاهتر میشد”.
احساس دیاپازونی است که روح هر کسی را که کوکش میکند میزان، به لرزه در میآورد. هیچ کس نمیتواند بدون سوگیری زندگی کند.
پاپ هم مثل خیلی از رهبران شاید با گالیله موافق بود ولی مجبور بود آرامش دستگاهش را حفظ کند. آن دستگاه آمادگی نداشته که این حقیقت جدید را بدون از دست دادن اعتبارش بپذیرد.
استفاده از قصههایی از زوایای دید مختلف میتواند شما را از ناراحتی نجات دهد. اگر زمان بگذارید و مهمترین قصههایتان را از زوایای متعدد بررسی کنید، میتوانید از جریحهدار کردن احساسات و رنجشهای وقتتلف کن اجتناب کنید.
بهترین قصه گو برنده است…!